ختلالات
یادگیری در دانش آموزان ابتدایی
-1ملاک های رفتاری عبارتنداز :
اختلال
ادراکی:به طور مثال وقتی از دانش
آموز بخواهیم به یک تصویر نگاه کند او به جای دیدن کل تصویر اجزا را می بیند یا
طرح را تحریف کرده و نقش و زمینه را به جای یکدیگر به حساب می آورد یا اگر به او
گفته شود حرف(آ) را بنویسید کل صفحه را با حرف (آ) پر می کند.
اختلال
مفهومی:اگر
از دانش آموز بخواهیم متنی را بخواند قادر به درک مطلب یا خلاصه کردن آن نیست.اختلالات رفتاری:معمولا
اختلالات رفتاری نظیر زیاده فعالی تحریک پذیری و دیگر مشکلات هیجانی را از خود نشان
می دهد. -2- ملاک های زیستی:علائم
خفیف عصبی:
نظیر ناشیگری در راه رفتن
عدم قدرت کافی در انجام مهارت های ظریف حرکتی. در نوار مغزی ضایعات عصبی دیده می
شود بدون اینکه دچار عقب ماندگی ذهنی خود یا افراد خانواده باشند.این اختلال به
چهار دسته کلی تقسیم می شوند:1- اختلال خواندن.2-اختلال املا(بیان نوشتاری)-3-اختلال
مربوط به رشد در حساب(ریاضیات)-4-اختلال آمیخته ناتوانایی های یادگیری
(ب-1)اختلال در خواندن:
تعریف:اختلال مربوط به رشد در
خواندن با نقص قابل ملاحظه ای در پیدایش مهارت های شناخت کلمات وفهم مطالب هویدا می
شود.
در این اختلال علت ضعف بینایی
یا سن عقلی یا نامناسب بودن محیط آموزشی نیست این دسته از دانش آموزان در قدرت درک
مطلب خواندن و بازشناسی کلمه خوانده شده و مهارت بلند خوانی و انجام تکالیفی که بر
خواندن مبتنی باشد. ضعف نشان می دهند و در سابقه این افراد اختلال رشدی گفتاری نیز
دیده می شود دارای شکست تحصیلی بی علاقگی به مدرسه و سازگاری اجتماعی به خصوص در
سال های آخر دبستان و دوران دبیرستان می باشند.
انواع آن شامل عقب ماندگی-
اختصاصی خواندن- وارونه خوانی و دیسلکسی رشدی می باشد. حدود 2 تا 8 درصد کودکان در
سنین مدرسه به این اختلال دچار هستند و در پسرها 2 تا 4 برابر بیشتر از دخترها می
باشد.
سبب شناسی:
ماهیت اصلی این اختلال در
نظریه های مختلف متفاوت است یکی از فرضیات- عامل ژنتیکی است ولی مطالعات روی دو
قلوها چنین فرضی را تائید نمی کند.فرضیه دوم رابطه ی بین این اختلال و چپ دستی است
ولی این فرضیه نیز تائید نمی شود- البته در این دسته از دانش آموزان در صد بالایی
دچار چپ دستی هستند و همچنین در کودکان مصروع و یا کودکانی که دچار ضربه ی مغزی
ثانوی بوده اند دچار کوری خواندن گشته اند و بعضی نیز سوء تغذیه مادر در دوران
بارداری را عامل مهم می دانند.
(ب-2)اختلال در املاء(بیان نوشتاری)تعریف: توانایی املاءشفاهی و هم کتبی مختل می
باشد بدون آنکه بهره ی هوشی یا مشکلات دیداری و شنیداری علت آن باشد.این دسته از
دانش آموزان قادر به تبدیل افکار به کلمات و جملات به هنگام نوشتن نمی باشند.
این دسته از دانش آموزان در
اوایل ورود به مدرسه به صورت اشکال عمده در عملکرد املاء از خود نشان می دهند و
گاه تاثیر خود را تا سال های بعدی تحصیلی نشان می دهد.این دسته از دانش آموزان
دارای مشکل دست خط در نوشتن نیز هستند بر خلاف اختلال خواندن در این اختلال خطاهای
املایی به گونه ای است که عمدتا از حیث نظام صوتی دچار اشکال نمی باشند (یعنی کودک
مطابق آنچه که می شنود می نویسد)
در صورتی که سنجش هوشی از
کودک گرفته شود بیشتر از70بهره هوشی دارد باید در تشخیص این مشکل مطمئن باشیم که
به علت بدی آموزش این مشکل به وجود نیامده باشدو همچنین به علت مشکلات عصبی- روانی
و یا سایر اختلالات به وجود نیامده باشد.
تفاوتی در ارقام آماری بین
دختران و پسران دیده نمی شود و میزان درصد آن کاملا مشخص نیست چون گاه اختلال
خواندن سبب آن میگردد.
سبب شناسی:
علت آن کاملا مشخص نیست ولی
چند فرضیه در مورد آن وجود دارد که یکی از آنها در ارتباط با اختلال خواندن است و
نیز استعداد ارثی برای ابتلاء و همچنین میزان کوتاهی توجه و پریشانی حواس را
احتمالا علت آن می دانند.
برگرفته شده از نوشته علی
اکبر ادهم ماراللو